چیزهای زیادی در دنیا وجود دارد که بچهها را میترساند؛ چیزهایی که احتمالا خودِ ما را هم در کودکی حسابی ترسانده، اما با گذشت زمان فراموششان کردهایم.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه خراسان نوشت: شاید برای همین است که گاهی ممکن است ترسهای فرزندمان را درک نکنیم و ندانیم در برابرشان چه واکنشی باید نشان بدهیم. تعدادی از رایجترین ترسهای کودکان و راهکارهایی برای مواجهه با آنها را بررسی میکنیم:
ترس از تاریکی
1) احساس کودکتان را بهرسمیت بشناسید: «میدانم که دوست نداری در تاریکی تنها باشی. شاید چون نمیتوانی چیزی را در اتاقت ببینی، ناراحتی». اگر خودتان قبلا از تاریکی میترسیدید، برای فرزندتان توضیح بدهید که چطور بهمرور، ترستان کمتر شد. بگذارید فرزندتان ببیند وقتی چراغها خاموش است، اتاق همان اتاق است؛ ابتدا وقتی همه چراغها روشن است در اتاق راه بروید و به اشیا نگاه کنید؛ بعد بهتدریج نور را کم کنید و در نهایت با نورِ ضعیف چراغ قوه این کار را انجام بدهید. سایههای شبحمانند را در تاریکی انتخاب کنید، بعد همان نقطه را با چراغ قوه روشن کنید تا فرزندتان بداند شیء ناشناسی که سایه ترسناک ایجاد کرده، چیست.
2) حواستان باشد دربرابر ترس کودک از تاریکی واکنش شدیدی نشان ندهید. اگر مدام زیر تخت و توی کمدها را بررسی کنید تا مطمئن شوید که هیچ چیز ترسناکی وجود ندارد، فرزندتان با خود فکر میکند که اگر واقعا مشکلی وجود ندارد، اینهمه بررسی برای چیست.
3) بچهها نمیتوانند بین واقعیت و خیال مرزی قطعی قائل شوند؛ بنابراین به فرزندتان اجازه ندهید فیلم ترسناک ببیند و کتاب داستان ترسناک هم برایش نخوانید. البته بهتر است موضوعاتِ مختلف را از دیدِ فرزندتان بسنجید؛ چون آنچه بچهها را میترساند ممکن است از نظر شما اصلا ترسناک نباشد.
ترس از چیزهای واقعی
1) بچهها ممکن است از ارتفاع، حیوانات، آب و چیزهای واقعی دیگری بترسند. فرزندتان را مجبور نکنید با موضوع ترسش به طور مستقیم روبه رو شود، بلکه اجازه بدهید برای غلبه بر ترسش هربار گامهای کوچک بردارد. یعنی اگر از آب میترسد، با قدم زدن کنار آب شروع کنید، با دست زدن به آب و راه رفتن در آب ادامه بدهید. صبور باشید و موفقیت در هر مرحله را تشویق کنید.
2) کتابهایی برای فرزندتان بخوانید که درباره موضوع ترسش، اطلاعاتی در اختیار او قرار بدهد. مثلا اگر فرزندتان از عنکبوت میترسد بهتر است با انواع عنکبوتها آشنا شود و بداند که تعداد بسیار کمی از عنکبوتها برای انسانها خطر دارند.
3) بین همدلی و مراقبت بیش از حد، مرزی مشخص وجود دارد. برای محافظت از فرزندتان دربرابر چیزی که واقعا خطر ندارد، با عجله و اضطراب به سراغش نروید. واکنشتان کنترل شده و با آرامش باشد تا ترستان به او منتقل نشود و بتواند به شما اعتماد کند.
ترس از بلایای طبیعی
1) بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله، میتواند ذهن بچهها را تا مدتها درگیر کند. با فرزندتان درباره ترسش صحبت کنید، البته مشخص است که گفتنِ جمله «هیچوقت چنین اتفاقی برای ما نمیافتد»، کمکی به ترس او نمیکند. اگر ترس فرزندتان بیمورد است؛ مثلا از سیل میترسد درحالیکه امکان وقوع سیل در محل زندگی شما وجود ندارد، این مسئله را به زبان ساده برایش توضیح بدهید. اگر هم فرزندتان از اتفاقی محتمل میترسد؛ چیزی مثل زلزله، برایش توضیح بدهید که با اقدامات و امکاناتی که دراختیار دارید، میتوانید شرایط اضطراری را کنترل کنید.
2) اگر فرزندتان بلای طبیعی را تجربه کرده و با گذشت زمانی طولانی نتوانسته آن اتفاق را بپذیرد، از یک مشاور کمک بگیرید. اما اگر تحت تأثیر شنیدهها و دیدهها از بلایای طبیعی میترسد، میتوانید یک برنامه آموزشی ایمنی خانوادگی ترتیب بدهید تا هم نحوه مراقبت از خودش را یاد بگیرد، هم مطمئن شود که همه اعضای خانواده میدانند در شرایط اضطراری چهکار باید بکنند.
و اما بعضی نکات مهم درباره ترسهای کودکان:
- گاهی والدین ترسهای خودشان را به فرزندانشان منتقل میکنند. قطعا لازم است که فرزندتان خطر را تشخیص بدهد و حس ترس را تجربه کند، اما دلیلی ندارد ترسهای غیرمنطقی شما را به ارث ببرد.
- کوچک پنداشتن ترسهای کودک و شوخی کردن با ترسهای او، هیچ کمکی به او نمیکند؛ بلکه تنها باعث میشود او بهدلیل ترسهایش احساس حقارت و حماقت کند و البته دیگر درباره آنها با شما صحبت نکند.
- اگر ترسهای فرزندتان خیلی شدید یا طولانی مدت است، مراجعه به روانشناس را در اولویت قرار بدهید.
- از ترس های فرزندتان برای تربیت و کنترل او استفاده نکنید.
برگرفته از کتاب راهنمای کامل تربیت کودک، نوشته الیزابت پنتلی، ترجمه اکرم قیطاسی
برگرفته از : سلامت نیوز