فرزند شما در طول سال دوم سعی می کند بفهمد چگونه ”خودش بشود“. او در بسیاری از اوقات، با تقلید از کارهای شما، بزرگ بودن همانند والدینش را تجربه می کند. لباس های شما را بر تن خود امتحان می کند، در خانه کار می کند، با لحن شما صحبت می کند و یا در بازی های خیالی خود با همبازی¬هایش نقش“والد“ را بازی می¬کند.
او گاهی یکی از والدین را به شدت به والد دیگر ترجیح می دهد و طوری رفتار می کند که بابا (یا مامان) شهروند درجه یک است و مامان (یا بابا) شهروند درجه دو. چنین شرایطی برای والدین دشوار بوده و طبیعی است از این کار کودک ناراحت شوند. اما والدین باید آگاه باشند که این رفتار مرحله ای از مراحل طبیعی رشد کودک را تشکیل می دهد. بهترین کاری که می توان انجام داد این است که والد منتخب تلاش کند به مرور کودک را با والد دیگر تنها بگذارد، تا با او انس بیشتری پیدا کند. به این ترتیب شرایطی بوجود می¬آید که کودک و والد عقب رانده شده فرصتی پیدا کنند و با هم رابطه خوبی ایجاد نمایند. یکی از مشکلاتی که عموماً در سال دوم زندگی کودک ایجاد می شود کمبود وقت است. متاسفانه کودک در این سن نسبت به نیاز والدینش برای انجام دادن کارهای دیگر احساس همدلی نمی کند. به عنوان نمونه ممکن است لحظه ای که آماده رفتن به محل کار خود می¬شوید یا وقتی از او می¬خواهید عجله کند، بد رفتاری کند. حتی ممکن است شب¬ها نپذیرد که به رختخواب برود زیرا برای والدین خود که از صبح ندیده دلتنگ است، در چنین مواقعی بهتر است سعی کنید از دید فرزندتان به زندگی روزمره نگاه کنید.
آیا روزانه وقتی را در نظر گرفته اید که تمام توجه خود را صرف لذت و بازی با کودکتان کنید یا حواستان بیشتر اوقات پرت می¬شود؟!
گاهی کارهایی که از نظر ما مهم هستند آن قدر هم حیاتی نیستند.
برگرفته از: کتب روانشناسی کودک