تاریخ انتشار: 21 شهریور 94 | بازدید: 2070 مرتبه | دیدگاه: 0
اشتراک گزاری چاپ

با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

کودک استثنایی کیست؟

برخی کودک استثنایی را به کسی اطلاق می کنند که از هوش و استعداد خارق العاده ای برخوردار باشد.دیگران این اصطلاح را موقعی به کار می برند که بخواهند هر نوع کودکی را که غیر عادی است توصیف کنند
متن: کوششهای زیادی تاکنون برای تعریف ((کودک استثنایی  exceptional children )) به عمل آمده است.برخی کودک استثنایی را به کسی اطلاق می کنند که از هوش و استعداد خارق العاده ای برخوردار باشد.دیگران این اصطلاح را موقعی به کار می برند که بخواهند هر نوع کودکی را که غیر عادی است توصیف کنند.با وجود این٬اصطلاح کودک استثنایی برای توصیف کودکان معلول و مستعد٬هر دو مورد پذیرش قرار گرفته است.در اینجا ما کودک استثنایی را به عنوان کودکی تعریف می کنیم که با کودکان متوسط و طبیعی در زمینه ی ویژگی های ذهنی٬توانایی های حسی٬توانایی های ارتباطی٬رفتار اجتماعی و خصوصیات جسمی متفاوت باشد.این تفاوت ها باید بدان اندازه باشند که کودکان برای شکوفا ساختن هرچه بیشتر استعدادهای خویش به برنامه های درسی مختلف و خدمات آموزشی ویژه ای نیازمند باشند.البته تعریف فوق یک تعریف کلی است زیرا سوال های زیادی را برمی انگیزد.سوال هایی از قبیل٬منظور از متوسط و یا طبیعی چیست؟تفاوت ها باید تا چه اندازه شدید باشد تا مشمول آموزش های ویژه قرار گیرد؟نقش محیط در تعریف چیست؟آموزش ویژه چه نوع آموزشی است؟اگر تعریف ما این باشد که کودک استثنایی کسی است که با هنجار گروهی تفاوت داشته باشد در آن صورت ما تعداد زیادی از انواع کودکان استثنایی را در اختیار خواهیم داشت.یک کودک مو قرمز در صورتی که سایر کودکان در کلاس مو خرمایی باشند٬استثنایی به حساب خواهد آمد.
اما چنین تفاوتی هرچند که ممکن است برای یک متخصص کودکان و یا ژنتیک جالب باشد اما برای معلم هیجان انگیز نمی باشد.از نظر آموزشی موی قرمز داشتن استثنایی به حساب نمی آید زیرا که برنامه های آموزشی برای ارضای نیازهای چنین کودکی نیازمند به تغییر نمی باشد.از نظر آموزشی تنها زمانی کودکی را استثنایی می توان به حساب آورد که ناگزیر باشیم برنامه های آموزشی را برای آنها تغییر دهیم٬مثلا اگر استثنایی بودنشان به طریقی است که آنها نمی توانند از راه های سنتی و معمولی خواندن را یاد بگیرند و یا در یادگیری با مشکل مواجه باشند و یا کودک را در چنان وضع بالایی قرار می دهد که از آموزش های کلاسی خسته می شود در آن صورت می توان او را استثنایی به حساب آورد.بنابراین اصطلاح کودکان استثنایی ممکن است از نظر آموزشی٬روانشناسی و سایر حوزه ها٬معانی بسیار متفاوتی را پیدا کند.

در آموزش٬ما کودکانی را که دارای خصوصیات مشابهی می باشند٬برای هدف های درسی در یک گروه قرار می دهیم.به عنوان مثال کودکان شش ساله را در کلاس اول قرار میدهیم.به همین ترتیب و به خاطر همین هدف ما کودکان استثنایی را نیز گروه بندی می کنیم٬گروه بندی های زیر از شیوع بیشتری برخوردارند:

1.تفاوت های هوشی٬شامل کودکانی که از نظر هوشی در سطح بالایی قرار دارند و کودکانی که در کار یادگیری کند می باشند.

2.تفاوت های ارتباطی٬شامل کودکانی که دارای ناتوانی های یادگیری ویا نقایص گفتاری و زبانی می باشند.

3.تفاوت های حسی٬شامل کودکانی که مبتلا به نقص شنوایی و یا نقص بینایی می باشند.

4.تفاوت های رفتاری٬شامل کودکانی که دچار آشفتگی های عاطفی و یا نارسایی های اجتماعی می باشند.

5.معلولیت های چندگانه و شدید٬شامل کودکانی که به نقایص مضاعف مبتلا می باشند(مانند فلج مغزی و عقب ماندگی ذهنی به طور همزمان و ناشنوایی و نابینایی)

6.تفاوت های جسمانی٬شامل کودکانی که با وجود عدم نقایص غیر حسی٬نمی توانند از نظر فیزیکی حرکت کنند و فاقد انرژی می باشند.

مطالعه درباره ی کودکان استثنایی٬مطالعه درباره ی تفاوت ها است.کودک استثنایی به طریقی با کودک معمولی متفاوت است.به زبان ساده تر٬این چنین کودکی دارای مسائل و برخوردار از استعدادهای ویژه ای است که در نحوه ی تفکر٬دیدن٬شنیدن٬صحبت کردن٬اجتماعی شدن٬ویا حرکات او تاثیر می گذارد.در اغلب موارد چنین کودکی استعدادهایی دارد که ترکیبی از توانایی ها و و ناتوانایی های ویژه است. در حال حاظر حدود4میلیون یا بیشتر از این قبیل کودکان ((متفاوت)) در مدارس عمومی در سراسر ایالات متحده شناسایی شده اند.

این آمار که از هر ده نفر یک نفر استثنایی است و با توجه به این حقیقت که کودکان به اصطلاح عادی نیز در مدرسه با مشکلاتی مواجه هستند٬این حقیقت را به خوبی روشن می سازد که مطالعه درباره ی این موضوع حقیقتا کار عظیمی است.مطالعه درباره ی کودکان استثنایی٬مطالعه درباره ی تشابهات نیز هست.کودکان استثنایی در همه ی جنبه ها با کودکان متفاوت نیستند٬در واقع تعداد زیادی از این کودکان در بیشتر جنبه ها به جای اینکه متفاوت باشند٬معمولی و نرمال می باشند.تا این اواخر٬متخصصان و نیز افراد معمولی توجه خود را بر تفاوت هایی که بین کودکان استثنایی و غیر استثنایی وجود دارد معطوف می کردند و عنایتی به تشابهاتی که بین آنها موجود است از خود نشان نمی دادند.امروزه بر جنبه های مشترکی که بین کودکان استثنایی و کودکان نرمال و جنبه های مشابهی که در زندگی هر دو گروه می توان یافت٬نظیر نیاز ها و روش های یادگیری متشابه تاکید بیشتری می شود.بنابراین تحقیق و مطالعه در زندگی کودکان استثنایی در مقایسه با گذشته مشکل تر شده است و حقایقی که به اصطلاح درباره ی کودکان معلول و مستعد باید به دست آید پیچیده تر گشته است.از آنجا که در مورد رفتارهای عادی یک کودک نرمال تعریف و تئوری واحدی هنوز پیدا نشده است٬بنابراین در مورد کودکان استثنایی نیز نمی توان تعریف نسبتا دقیقی ارائه نمود٬اما پیشرفت هایی در زمینه ی شناخت علل برخی از معلولیت ها به دست آمده است.

به طور مثال معلمان کودکان استثنایی٬روان شناسان و پزشکان کودک به نحو چشم گیری توانسته اند٬آن عده از شرایط محیطی را که احتمالا منجر به ایجاد مشکلاتی در زمینه ی یادگیری و رفتار می شود٬بشناسند.در واقع٬در مقایسه با آنچه درباره ی علل کشف شده است٬ما اطلاعات بسیار زیادتری درباره ی اینکه چگونه باید در کلاس های درس به کودکان استثنایی درس دهیم٬بدست آورده ایم.با وجود اینکه معلمان کودکان استثنایی دائما از این که همه ی مسائل مربوط به آنان تاکنون حل نشده و برای همه ی سوالات آنان پاسخ مناسب پیدا نشده است گله مندند.با این وصف آنچه ما امروزه درباره ی روش های آموزشی کودکان استثنایی می دانیم بسیار بیشتر از اطلاعاتی است که پانزده سال پیش راجع به آن می دانستیم.پیش از آنکه وارد بحث کودکان استثنایی شویم باید به این نکته ی مهم توجه کنیم که ما وظیفه داریم یاد بگیریم چگونه با معلولین کنار بیاییم٬اما هرگز نباید آنها را به عنوان حقایقی((تغییر ناپذیر)) بپذیریم.

ترجیح می دهیم این طور فکر کنیم که امید های فراوانی وجود دارد که بر اساس آن می توان تعداد زیادی از اشکال معلولیت و استثنایی بودن را ریشه کن نمود.علاوه بر این٬معتقدیم که حتی به کودکانی که میزان معلولیت آنها شدید است می توان کمک کرد تا از زندگی مفیدتری برخوردار شوند.برخی از کودکان استثنایی قادرند به صورتی با معلولیت خود کنار آیند که برای اغلب ما تعجب آور است.تفاوت هایی که در آنها وجود دارد هرگز نتوانسته است زندگی عادیشان را به عنوان کودک یا بزرگسال مختل سازد. به خاطر قدرت شخصی که آنها از آن برخوردارند٬و حمایت ها و پشتیبانی هایی که از جانب خانواده و جامعه برای غلبه بر ناتوانایی های خود دریافت داشته اند اغلب برایشان کافی بوده است.در بیشتر موارد آنها برای موفقیت در چنین امری حتی به برنامه های آموزشی ویژه نیز نیازی در خود احساس نکرده اند.
1.فاطمه السادات انصاری اردکانی(مقا له ی نقش مهارت های اجتماعی در زمینه سازی برای اشتغال) 2. ساموئل ای.کرک٬ جیمز جی.گالاگر(آموزش و پرورش کودکان استثنایی) 3. دانیل پی.هالاهان٬جیمز ام.کافمن(کودکان استثنایی مقدمه ای بر آموزش های ویژه
کودک استثنایی کیست؟

مطالب مرتبط