• با دريافت اطلاعات جديد دائماً درك خود را از جهان اطرافش بازپردازي و سازماندهي مي كند.
• دنيا را مانند يك بزرگسال مشاهده نمي كند. دريافت¬ها و پندارهاي بزرگسال را ندارد، قانون و رابطه علت و معلول، زمان و ماده فيزيكي را نمي¬داند در نتيجه روش مخصوص تفكر و انديشيدن او ممكن است به عواقب نااميد كننده و خنده دار منجر شود ولي مطمئناً كسل آور نخواهد بود.
• در اين سن تفكر عيني دارد. يعني آن چه را مي¬تواند لمس، مشاهده و تجربه كند، درك مي كند.
• به تفكر سحرآميز مي¬پردازد و باور دارد كه انديشه¬ها و آرزوهايش مي-تواند بر حوادث و اتفاقات تاثير بگذارند. به طور مثال اگر كودكي شيئي را پرتاب كند و كسي را مجروح كند و بعد از آن دچار تب شود، مي¬پندارد كه اين بيماري تنبيهي است براي مجروح كردن آن فرد.
• فكر مي كند مركز عالم است. حوادث طبيعي را چيز هايي مي داند كه همه براي او و به نفع او اتفاق مي¬افتند. خورشيد هر روز صبح طلوع مي كند تا او را گرم كند.
• خودمحوري با خودخواهي فرق مي كند. اما بايد دانست او هنوز قادر نيست خود را در جاي ديگري تجسم كند و نمي تواند رفتارش را به خاطر فرد ديگري تغيير دهد و تعديل كند.
• در اين سن فقط به خود مي انديشد.
• در اين سن روزانه صدها سوال مي پرسد از پاسخ هاي طولاني و مفصل خسته و دلزده مي شود و اگر پاسخ شما رضايت آن¬ها را جلب نكند، سوال هاي خود را تكرار خواهد كرد.
• والدين لزوماً نبايد پاسخ تمام پرسش¬ها را بدانند. مي¬توانند واكنشي از قبيل ”نمي¬دانم“، ”بگذار جوابش را از كتاب برايت پيدا كنم“ و يا فرصت فكر كردن به خود كودك بدهيد. ”نمي¬دانم تو چه فكر مي كني“. براي يافتن پاسخ راهنمايي¬هاي مختصري در اختيار او قرار دهيد. به ياد داشته باشيد حتي اگر به پاسخ صحيح نرسيد او را تشويق كنيد.
برگرفته از : کتب روانشناسی کودک