تاریخ انتشار: 20 دی 94 | بازدید: 1368 مرتبه | دیدگاه: 0
اشتراک گزاری چاپ

با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

شخصیت اطفال از روی نقاشی آنان

کودک وقتي نقاشي مي‌کند، چيزها را چنان که در حقيقت بيروني وجود دارد، نشان نمي‌دهد، بلکه به گونه‌اي که آنها را در ذهن مي‌بيند و به نظرش مي‌رسد ،بيان مي‌کند و بدين ترتيب چشم‌انداز دنياي درون خود را نمايان مي‌سازد. گاه اين دخالت دروني و ذهني چنان قوي است که کودکی که صورت مدلي را نقاشي مي‌کند، ناخودآگاه خطوط صورت خود را در آن به کار مي‌برد و همين خصوصيات است که نقاشيهاي کودکان را اين چنين زنده و جالب مي‌کند.این همان چیزیست که در تستهای برون فکن روانشناسی از آن استفاده میشود. اگر زبان نقاشيهاي کودکانه را بدانيم متوجه مي‌شويم که در وراي شکل و ساختمان نقاشيها، چيزهايي از شخصيت کودک نهفته است. با وجود اين بعضي از موضوع‌ها براي تجزيه و تحليل، ساده‌تر از ديگران است، زيرا آنها مدتهاي درازي مورد بررسي، مطالعه و تجزيه و تحليل و دسته‌بندي روانشناسان قرار گرفته بوده‌اند. بايد اضافه کرد موضوع‌هايي که معمولاً بيشتر مورد مطالعه قرار گرفته‌اند همان‌هايي هستند که بر اثر انعکاسهاي عظيم عاطفي، براي کودک جذابيت فراواني دارند و بنابراين بهتر از هر چيز خطوط شخصيت او را نمايان مي‌سازند و بسيار زياد مورد توجه کودک قرار مي‌گيرد.

کودک اين موضوع‌ها را چه اختياري چه بر اثر تشويق بزرگسالان با کمال ميل مورد استفاده قرار مي‌دهد. درک و فهم نقاشيهاي کودکان و چيزي که او مي‌خواهد بيان کند، براي والدين و مربيان بسيار لازم است، آنهم نه فقط به عنوان کنجکاوي خشک و خالي، بلکه بدين علت که شناخت آن باعث بهتر شدن روابط بين بزرگسالان و کودکان مي‌شود و به پيشرفت و تکامل کودک کمک شاياني مي‌کند.

بزرگسالان مي‌توانند با برقرار کردن روابطي دوستانه و معنوي با کودک، از او بخواهند برايشان درخت، حيوان، خانه، يک شخص، يک خانواده، خودش و يا هرچه را که مورد علاقه‌اش هست و يا ازآن مي‌ترسد يا يک رؤيا را ترسيم کند، البته بي‌آنکه چيزي را به او تحميل کنند.
قبل از آغاز تجزيه و تحليل بعضي از موضوع‌ها که بيشتر مورد استفادة کودکان قرار مي‌گيرد، يادآور مي‌شويم که براي آنکه تعبير نقاشي‌هاي يک کودک داراي کيفيت بهتري باشد، بايد از تعداد هرچه بيشتري از نقاشي‌ها و اطلاعات دقيقي از زندگي خود آن کودک کمک گرفت.

1) شکل آدم(Draw a person test)
کودک وقتي که شکل آدمي را مي‌کشد، قبل از هر چيز شکل خود و يا درکي را که از بدن و تمايلاتش دارد، بيان مي‌کند. در واقع بين بعضي خطوط آدمک نقاشي شده و خصوصيات رواني و جسمي کودکي که آن را کشيده، ارتباط‌هاي مشخصي وجود دارد. اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد، احتمال بسياري وجود دارد که کودک کاملاً سازگار باشد. اگر برعکس آدمک مثلاً در اندازه‌اي خيلي کوچک و يا در گوشه‌اي از کاغذ کشيده شده باشد به معناي اين است که کودک خود را کم ارزش و از ديگران پايين‌تر مي‌داند.

از اين کم بها دادن به خود، در چندين نقاشي کودک ادامه پيدا کرده باشد، نشانگر خجالتي بودن اوست که ممکن است تا حد تمايل به ناپديدشدن نيز پيش برود. در نقاشي فقدان دست و بازو نيز علامت کم بها دادن به خود و عدم امنيت است. زيرا دست و بازو که در نقاشي کشيده نشده‌اند، همان وسايلي هستند که امکان عمل در محيط پيرامون کودک را فراهم مي‌آورند.
کودکاني که خود را بالاتر از بقيه مي‌دانند، آمکهايي با ندازه بزرگ رسم مي‌کنند. اين نوع نقاشي مخصوص کودکاني است که اختلال دماغي دارند و يا بطور معمول کودکاني هستند زودرنج و حساس که هميشه فکر مي‌کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته‌اند.

وجود اين نوع آدمک‌هاي بزرگ در نقاشي کودکان آنها را در قضاوتهايشان آشتي‌ناپذير و سخت‌جلوه مي‌دهد. بنابراين شکل ساده يک آدمک خواه تنها و يا در ميان مجموعه‌اي از چيزهاي ديگر بيان کننده مشخصات جالبي از شخصيت کودک است. در اين گونه نقاشيها، کودک خود را با آدمکي که نقاشي کرده، شبيه مي‌داند و به همين دليل «ماشوور»، نقاشي آدمک را به عنوان آزمايش برون‌افکني مورد استفاده قرار داده است. روش ماشوور به اين ترتيب است که از کودک مي‌خواهد پشت سر هم دو شخص را که دومي از نظر جنسيت مخالف اولي باشد، ترسيم کند.اين دانشمند عقيده دارد که شخص اولي خود کودک و شخص دوم ديگران را نشان مي‌دهد.
بررسي و مطالعه «ماشوور» به طور کلي در مورد نمادهاي اندام‌ها و از نظر فرعي، بر جزئيات لباس و پوشاک انجام مي‌گيرد. او به بررسي شکل و ساخت در نقاشي (اندازه، خط، ترکيبات) که کمتر در معرض تغييرات است و شالودة سبک نقاشي را دربرمي‌گيرد، اهميت وافري مي‌دهد.
در زير به‌طور خلاصه نمادهاي اصلي اندامها را نام مي‌بريم:

سر: معرف مرکز شخصيت و قدرت فکري و هوشي و عامل اصلي کنترل فشارهاي دروني است. کودکان هميشه سرهاي بزرگ ترسيم مي‌کنند ولي اگر سر زياد بزرگ باشد، نشانگر آن است که «من» کودک بيش از حد طبيعي است.

صورت: چون بسيار اهميت دارد اغلب تنها کشيده مي‌شود. کودکان پرخاشگر جزئيات آن را به حد اغراق‌آميزي بزرگ ترسيم مي‌کنند، در حاليکه کودکان خجالتي، جزئيات را از نظر مي‌اندازند و فقط دايره صورت را ترسيم مي‌کنند و به ندرت صورت را از نيمرخ مي‌کشند.
اگر زبان نقاشي هاي کودکانه را بدانيم متوجه مي شويم که در وراي شکل و ساختمان نقاشي ها، چيزهايي از شخصيت کودک نهفته است و سپس به تجزيه و تحليل اشکال نقاشي ها پرداختيم.

دهان و دندان‌ها: ممکن است معني نياز به مواد خوراکي را نمايان سازد و هم به معني پرخاشگري باشد. لبها که بسته باشند، نشان دهنده تنش و فشار است و چانه، نماد قدرت مردانگي است.

چشمها: دنياي درون نقاش و اجتماعي بودن او را نشان مي‌دهند. کودکان خردسال چشمها را با حالت‌هاي درنده و وحشي مي‌کشند.

دستها و بازوها: که در دوران اوليه زندگي کودک براي شناخت محيط اطراف زياد به کار مي‌رود، در مرحله بعدي به عنوان پيشرفت «من» و سازگاري اجتماعي به کار مي‌آيد. کودکان ضعيف و درون‌گرا اغلب براي آدمک پا نمي‌گذارند و يا او را به حالت نشسته نقاشي مي‌کنند.

بالا تنه: اگر باريک و لاغر کشيده شود مشخص کننده اين است که کودک از اندام خود ناراضي است و يا از چاق شدن و بزرگ شدن مي‌ترسد، در مواردي ديگر، بالاتنه لاغر ممکن است نشان دهنده ضعف جسماني واقعي باشد.

سايه زدن: در بعضي قسمت‌هاي بدن هميشه نشانه آن است که مسائل و مشکلاتي در قسمت‌هاي سايه زده وجود دارد.
اگر کودک از نقص جسمي رنج ببرد، عضوي که داراي نقيصه است هميشه به طور واضح مشخص مي‌شود. مثلاً کودک ناشنوا، هميشه گوش را به طور واضح و درست و با دقت ترسيم مي‌کند.
با ظاهر شدن سن بلوغ نقاشي پيکر آدمکها کم‌کم فرق مي‌کند و نقاشي‌هاي نوجوانان در اندازه‌هاي جديد (کوچکتر شدن نسبي سر و رشد شانه‌ها) و نيز با سليقه‌تر شدن جزئيات لباس پيکر آدمک‌ها نمايان مي‌شود.
براي بررسي و قضاوت درباره نقاشي‌هاي آدمک‌ها ـ مانند هر موضوع ديگر ـ هميشه بايد وابستگي فرهنگي کودک را مشخص کرد. زيرا ممکن است امري که در يک محيط فرهنگي، کاملاً عادي است و در محيطي ديگر نشانه‌اي از يک مشکل باشد.

نشان دادن حرکت در نقاشي معرف هوش کودک است، ولي نقاشي‌هايي که در آن پيکر انسان نمايانده مي‌شود، داراي معني عاطفي نيز هست و امنيت و سازگاري اجتماعي کودکان را نشان مي‌دهد. پيکرهاي صاف و خشک معمولاً توسط کوچکترها يا بچه‌هاي خجالتي و پرخاشگر که براي ارتباط با ديگران با مشکل روبرو مي‌شوند، کشيده مي‌شود. بچه‌هاي محزون، وضعيت آدمک‌ها را کاملاً دقيق مي‌کشند و تناسب اندام‌هاي مختلف را کاملاً رعايت مي‌کنند. کودکاني که داراي تخيلات پرحاصلي هستند و توجه زيادي به بدن خود دارند، اندام‌هاي مختلف آدمک را به حالتي زنده و شاد ترسيم مي‌کنند.

در نقاشي‌هايي که فرد مورد نظر در حال انجام کاري است، اغلب قسمتي از بدن که آن کار را انجام مي‌دهد، بيشتر مورد توجه کودک واقع مي‌شود و ديگر قسمت‌ها کم اهميت نشان داده مي‌شود. يک نوع نقاشي از پيکر آدم، کشيدن تصوير خود است و اين نوع با نقاشي‌هايي که از ديگران کشيده مي‌شود، همسان است، ولي فرقش اين است که در نوع اول کودک کاملاً به اين موضوع آگاه است که در حال کشيدن تصوير خويش است. اين آگاهي ممکن است نيروي مکانيسم دفاع از خود را تقويت کند و نقاش تصويري از خود ارائه دهد که کمال مطلوب او باشد و نه تصوير حقيقي او.

2) نقاشي گروهي از بچه‌هاي هم سن و سال
يکي از انواع نقاشي‌هاي آدمک جهت بررسي شخصيت و سازگاري کودک تصويري است که کودک از خود و کودکان هم سن و سال خود باهم مي‌کشد. بيشتر اوقات، گروه بچه‌ها در حال بازي کردن نشان داده مي‌شوند. زماني که کودک اين نوع نقاشي را مي‌کشد خواهي نخواهي موقعيت واقعي خود و نيز ارتباط خود با ديگران را در گروه مشخص مي‌کند. اگر کودک در ميان گروه و يا در کنار دايره کشيده شده باشد، معاني مختلفي پيدا مي‌کند. ناسازگارها اغلب در محدودة خارجي گروه و يا به طور تنها کشيده مي‌شوند. براي تشويق کودکان به اين نوع نقاشي مي‌توان به آنها گفت به همبازي‌هايي که دوست داري با آنها بازي کني فکر کن و شکل همه را در حال بازي کردن بکش.

3) نقاشي خواب و رؤيا
کودکي که شخصي را در حال انجام کاري و يا در محيط خاصي رسم مي‌کند، در واقع به نوعي تمايلات خود را ارضاء مي‌کند و يا موقعيت‌هايي را که باعث هراس او شده، به صورت نقاشي بيرون مي‌ريزد. کودک خودش نمي‌داند که تمايلات و ترسهايش را بدين وسيله بيرون مي‌ريزد، ولي او درست مانند مواقعي که بازي مي‌کند، با تصور موقعيت‌هاي تعارضي خود، در واقع مشکل خود را از فشار دروني و عاطفي آزاد مي‌کند. کودک در نقاشي‌هايش به طور دلخواه و اختياري با روشي خاص و شگفت‌انگيز چيزهايي را در نقاشي‌هاي خود نشان مي‌دهد که دوست دارد يا مورد علاقه اوست و يا از آن مي‌ترسد، ولي غالباً وقتي دلهرة او زياد باشد يا هنگامي که احساس گناه کند از شخصيت‌هاي حکايت‌ها و قصه‌هايي که مي‌شناسد استفاده مي‌کند ـ

مثلاً کشيدن شکل پادشاه به عنوان «پدر مطلوب»، ملکه، «مادر مطلوب»، جادوگر «مادربد»، شاهزاده «خودش» و شخصيت‌هاي ديگري مثل فضانورد و کارآگاه و دزد و ... بهترين وسيله براي شناخت نمادها براي کودک اين است که از او بخواهيم خواب و رؤيايي را به صورت نقاشي بکشد و سپس آنرا توضيح دهد. اين کار را کودک به راحتي انجام مي‌دهد، زيرا مسأله مربوط به خواب و رؤياست و کودک خود را مسئول نمي‌داند. نقاشي خواب و رؤيا ممکن است ترسها و تمايلات کودک را ظاهر سازد. مثلاً تمايل به قدرت که سرچشمه آن در احساسات خود کوچک‌بيني کودک نسبت به بزرگترهاست، با خواب و رؤيا به راحتي بيان مي‌شود.





شخصیت اطفال از روی نقاشی آنان
برچسب ها:

مطالب مرتبط