صبح امروزکسی گفت به من: تو چقدر تنهایی ! گفتمش در پاسخ : تو چقدر حساسی ؛ تن من گر تنهاست، دل من با دلهاست، دوستانی دارم بهتر از برگ درخت که دعایم گویند و دعاشان گویم، یادشان دردل من ، قلبشان منزل من...! صافى آب مرا یادتو انداخت،رفیق! تو دلت سبز، لبت سرخ، چراغت روشن! چرخ روزیت همیشه چرخان! نفست داغ، تنت گرم، دعایت با من! ایام بکامتان