بارانْ،،
خيسم مى كند
خيس كه نه،
مرا مى شويد
با ترنم حيات بخشش
بارانْ،،
مرا خيس مى كند
خيس كه نه،
وجودم را بهارى مى كند
در بهارى ترين هواى وجودش
بارانْ،،
چه زيبا مى خواند
ترانه ى روح انگيز زندگى را
بارانْ،،
مرا خيس مى كند
با مهرش
با بخشش بى بديلش
بارانْ،،
مرا مى شويد و با خودش مى برد
تا زلال چشمه ساران
تا درياى بيكرانش
تا نغمه ناودانىِ خانه ى خاطره
تا همنشينىِ ابرهاى آسمان
تا ته شكرگزارى
تا كه،از خود بى خود شوم
باران يار غمخوار،معشوقه ى روياى من است
دوستش دارم،تا دمى كه احساس همدم شيداى من است
تا.......
جاويد٩٦/١/٤
دکتر جواد کاکویی