×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 378
تاریخ انتشار: 4 مهر 94 | بازدید: 1666 مرتبه | دیدگاه: 0
اشتراک گزاری چاپ

با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

خدا.....

زن فقيري که خانواده کوچکي داشت، با يک برنامه راديويي تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بي ايماني که داشت به اين برنامه راديويي گوش مي داد، تصميم گرفت سر به سر اين زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشي اش دستور داد مقدار زيادي مواد خوراکي بخرد و براي زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتي آن زن از تو پرسيد چه کسي اين غذا را فرستاده، بگو کار شيطان است.
وقتي منشي به خانه زن رسيد، زن خيلي خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشي از او پرسيد: نمي خواهي بداني چه کسي غذا را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نيست. وقتي خدا امر کند، حتي شيطان هم فرمان مي برد
خدا.....
برچسب ها:

مطالب مرتبط

  • بخشش

    برای اولین بار در آن پمپ بنزین بین راهی آن کلمه را به زبان آوردم...

  • فقط دلت را با خدا صاف کن

    ﺩﻝ ﺑﺴﭙﺎﺭ...ﺑﻪ ﺁﺗﺸﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺳﻮﺯﺍﻧﺪ،ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ!ﻭ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻏﺮﻕ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ،ﻣﻮﺳﯽ ﺭﺍ!ﻧﻬﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ،ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ!ﮐﻮﺩﮐﯽ ﮐﻪ...

  • ازطرف خدا

    عالم ز برایت آفریدم، گله کردی:sparkler: از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی:fireworks: گفتم...

  • توکل

    ،،،،،توکل برخدایت کن؛،،،،،،،،،،، کفایت میکندحتما؛،،،،،،     ،،،،،،اگرخالص شوی بااو؛،،،،،،،،صدایت میکندحتما؛،،،،،   ،،،،اگربیهوده رنجیدی،،،،؛،،،،ازاین دنیای بی رحمی؛،،،،،،،،به درگاهش قناعت کن،،،،؛،،،،،عنایت...

  • خدا و کودک

    کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید : می گویند...